یامهدی

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

داستان جهالت و هدایت

13 تیر 1399 توسط طيبه ميرحسيني

?❥✺﷽ ✺❥?

#قسمت_چهارم

?راوی:امیر منجر و یکی از دوستان ابراهیم

✨من هم که اهل کار نبودم. برای همین خودش دست به کار شد و در حوزه هنری که تازه آغاز به کار کرده بود مرا مشغول کرد. خلاصه ابراهیم قبل از شهادت ما را مشغول کار و کاسبی کرد و خودش رفت.

⚡ابراهیم رفت و داغ او برای همیشه در دل ما ماند. کمی مکث کرد و اشک هایش را پاک نمود و ادامه داد: ابراهیم را خدا فرستاد تا دست ما را بگیرد.

?‍♂من الان در خدمت یکی از پیشکسوتان و قهرمانان کشتی کشور کار می‌کنم به جوان ترها آموزش می دهم اما در کنار کار، همیشه برای آن ها از ابراهیم می گوییم. این که در کنار کشتی چگونه به مردم خدمت کنید و سعی کنید مانند ابراهیم بنده واقعی خدا باشید. 

❇البته مثل من زیاد بودند. کسانی که ابراهیم برای آن ها وقت گذاشت و نتیجه گرفت. حمد الله مرادی کسی بود که در ۶۲ کیلومتری کشتی آزاد حریف نداشت.

?در ایام انقلاب همه می گفتند که او را در تیم ملی خواهیم دید. اما او با ابراهیم رفیق شد کشتی را کنار گذاشت و رفت جبهه و عاقبتش به شهادت ختم شد .

♻#ادامه_دارد….

?سلام بر ابراهیم ۲

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

کلیدواژه ها: جبهه قهرمان پیشکسوت کشتی

موضوعات: داستان لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

یامهدی

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • سخن بزرگان
  • پند
  • پندها
  • داستان
  • کرونا
  • ازدواج
  • تلنگر
  • در محضر شهید
  • حکایت
  • راز مثلها
  • نهج البلاغه
  • تدبر در قرآن
  • تربیت فرزند

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس