یامهدی

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

من کسی را ندارم...

21 تیر 1399 توسط طيبه ميرحسيني
بسم الله الرحمن الرحیم ✨اسمش یوسف بود. یوسف قربانی… بچه‌ی زنجان. شش ماهگی پدرش و از دست داد و یتیم شد. شش سالگی مادرش را از دست داد و با برادرش برای ادامه زندگی به خانه ی مادربزرگ رفتن… ?دبستان بود که مادر بزرگش به رحمت خدا رفت و تنها… بیشتر »
 نظر دهید »

داستان جهالت و هدایت

14 تیر 1399 توسط طيبه ميرحسيني
?❥✺﷽ ✺❥? ✂قسمت_آخر ?راوی: امیر منجر و یکی از دوستان ابراهیم ?قاسم یکی دیگر از رفقای ما بود. او مثل من همیشه چاقو داشت و اهل دعوا بود. او هم صید ابراهیم شد. یعنی جاذبه و ایمان وجودی ابراهیم او را هم جذب کرد. ? او بهتر از من تغییر کرد. همراه ابراهیم به… بیشتر »
 نظر دهید »

داستان جهالت و هدایت

13 تیر 1399 توسط طيبه ميرحسيني
?❥✺﷽ ✺❥? #قسمت_چهارم ?راوی:امیر منجر و یکی از دوستان ابراهیم ✨من هم که اهل کار نبودم. برای همین خودش دست به کار شد و در حوزه هنری که تازه آغاز به کار کرده بود مرا مشغول کرد. خلاصه ابراهیم قبل از شهادت ما را مشغول کار و کاسبی کرد و خودش رفت. ⚡ابراهیم رفت… بیشتر »
 نظر دهید »
مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31

یامهدی

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • سخن بزرگان
  • پند
  • پندها
  • داستان
  • کرونا
  • ازدواج
  • تلنگر
  • در محضر شهید
  • حکایت
  • راز مثلها
  • نهج البلاغه
  • تدبر در قرآن
  • تربیت فرزند

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس